سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی 56
 
قالب وبلاگ

روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت 

زیر باران غزلی خواند، دلش تر شد و رفت

چه تفاوت که چه خوردست غم دل یا سم

آنقدر غرق جنون بود که پرپر شد و رفت

روز میلاد، همان روز که عاشق شده بود 

مرگ با  لحظه ی دیدار برابر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید

عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت

هر غروب از دل خورشید گذر خواهد کرد

دختری ساده که یک روز کبوتر شد و رفت


            


[ پنج شنبه 92/11/24 ] [ 11:27 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 18
بازدید دیروز: 36
کل بازدیدها: 213323