سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی 56
 
قالب وبلاگ

یکی از آئینهای سالانه و دیرینه ی ایرانیان جشن سوری، چهارشنبه سوری یا به عبارتی

دیگر چارشنبه سوری است. ایرانیان    آخرین سه شنبه سال خورشیدی را با بر افروختن آتش

و پریدن از روی آن به استقبال نوروز می روند. چهارشنبه سوری، یک جشن بهاری  است که

پیش از رسیدن نوروز برگزار می شود. مردم در این روز برای دفع شر و بلا و برآورده شدن آرزوها

یشان مراسمی را برگزار می کنند که ریشه اش به قرنها پیش باز میگردد که مراسم ویژه آن در

شب چهارشنبه صورت می گیرد برای مراسم در گوشه و کنار کوی و برزن نیز بچه ها آتش های

بزرگ می افروزند و از روی آن می پرند و ترانه (سرخی تو از من ، زردی من از تو ) می خوانند.

ظاهرا" مراسم چهارشنبه سوری برگرفته از آئینهای کهن ایرانیان است که همچنان در میان آنها و

با اشکال دیگر در میان باقی بازماندگان اقوام آریائی رواج دارد و “سور” در زبان و ادبیات فارسی و

برخی گویش های ایرانی به معنای “جشن”،”مهمانی“و “سرخ” آمده است.

جشن سور از زمان های بسیار دور در ایران مرسوم بوده است. قبل از ورود اسلام به ایران هر

سال 12 ماه، و هر ماه به 30 روز بوده که هر کدام از این 30 روز اسمی مشخص داشته است

که بعد از ورود اسلام به ایران تقسیمات هفته نیز به آن اضافه شد. در ایران باستان در پایان

هر ماه جشن و پای کوبی با نام سور مرسوم بوده است.مختار برای کشتن یزید که در شهر

کوفه که اکثر آنان ایرانی بوده اند از این فرصت استفاده کرده و در زمان همین جشن که مصادف با

چهارشنبه بود یزید را قصاص نمود. بعد از گذشت چند سال بعد از ورود اسلام به ایران به آرامی

جشن سور در ایران کم رنگ و به آخرین چهارشنبه سال محدود شد. جشن سور از مراسم

اصیل ایرانی است و منشا خارجی ندارد.

آتش از عناصر چهارگانه است و تنها عنصری است که آلوده نمی شود به همین منظور از گذشته

های بسیار کهن تاکنون این آداب مرسوم بوده است.

آتش بازی در شب چهار شنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله ی فرانسوی ها در

ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد پس از آن مردم

هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپ خانه صادر شد و مردم در

آنجا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود در آمد.

در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار را که از پیش فراهم کرده

اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت “گله” کپه می کنند. با غروب

آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش

می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا

مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی

را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند :

زردی من از تو ، سرخی تو از من

غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر

چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه

می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است. در این هنگام

اهالی خانه در را به رویش می گشایند.

او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد.

ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیان

کار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش

آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد .

مراسم کوزه شکنی :

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور

چشمی، و یکی سکه به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد

خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می برد

و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: “درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه” و باور

دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده  دور

می کنند.

فال گوش نشینی :

در شب چهار شنبه سوری فال گوش ایستادن و گوش کردن به حرف های رهگذران یک رسم

است که سرنوشت ما در این شب تشکیل می شود البته می توانیم بگوییم که این یک اعتقاد

است زیرا فال گوش َایستادن کار خوبی نیست. زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند،

یا آرزوی زیارت و مسافرت،غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در

سر گذر یا سر چهارسوق می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد

گفتن و تلخ و شیرین صحبت کردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از

رهگذران بشنوند، برآمدن حاجت و آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه

زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

قاشق زنی :

از کارهای شب چهار شنبه سوری قاشق زنی بود که زنان و مردان این کار را انجام می دادند.

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در

کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی

قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی

یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق

زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد.گاه مردان به ویژه

جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های

دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

آش چهارشنبه سوری :

خانواده هایی که بیمار در خانه داشتند یا اینکه حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود

یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال آش ابودردا یا آش بیمار  می

پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری :

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام آجیل 

چهارشنبه سوری از یک دکان رو به قبله می خریدند و پاک میکردند و میان خویش و آشنا

پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه،

معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را

از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.


 

           

 

 

 

 


[ چهارشنبه 93/12/27 ] [ 9:33 صبح ] [ z.foroutan ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 39
بازدید دیروز: 28
کل بازدیدها: 212301