آسمان آبی 56 |
در کار ِ عشق ، دوری و هجران به ما رسیدیوسف که رفت ، غُصّه ی کنعان به ما رسیدما سال ها پای وصالت گریستیمیعقوب وار ، دیده ی گریان به ما رسیدبا زلفِ خویش زلفِ دلم را گِره بدهشاید هوای زلفِ پریشان به ما رسیدباید کویر میشدم و خشک میشدمکردی دعا و این همه باران به ما رسیدیک لحظه چشم از دلِ بی تاب برنداردور از تو غم، به سرعتِ طوفان به ما رسیداز ما همیشه دردسر ما به تو رسیداز تو همیشه رحمت و احسان به ما رسیددل های ما کنار ِ شما آبرو گرفتآقا چقدر از کرَمَت نان به ما رسیدما بابِ میل تو نشدیم عاقبت ولیلطف تو هر دقیقه و هر آن به ما رسیدخوب است وقت روضه تو ما را خبر کنیشاید نوای آن دلِ سوزان به ما رسیدیکبار هم از نیابت ما کربلا بروتوفیق هرچه هست ز جانان به ما رسیدکار ِ تو و دعایِ تو و رحمتِ تو بودحبِّ رقیه ای شدن آسان به ما رسید [ جمعه 93/9/14 ] [ 1:10 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |