آسمان آبی 56 |
کار تو، همه مهر و وفا بود، رضا جان پاداش تو، کی زهر جفا بود، رضا جان آن لحظه که پرپر زدی و آه کشیدی معصومه ی مظلومه، کجا بود رضا جان بر دیدنت آمد چو جوادت ز مدینه سوز جگرش، یا ابتا بود رضا جان تنها نه جگر، شمعصفت شد بدنت آب کی قتل تو اینگونه روا بود، رضا جان تو ناله زدی، در وسط حجره و زهرا بالای سرت نوحهسرا بود رضا جان یک چشم تو در راه، به دیدار جوادت چشم دگرت کرب و بلا بود، رضا جان جان دادی و راحت شدی از زخم زبانها این زهر، برای تو شفا بود رضا جان از آتش این زهر، تن و جان تو میسوخت اما به لبت، ذکر خدا بود رضا جان روزی که نبودیم در این عالم خاکی در سینه ی ما، سوز شما بود رضا جان از خویش مران بنده ی افتاده ز پا را عمری درِ این خانه گدا بود رضا جان
[ دوشنبه 93/10/1 ] [ 4:53 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |