سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی 56
 
قالب وبلاگ

توی ایستگاه اتوبوس نشسته بود ، کنارش نشستم و منتظر اتوبوس شدم. چندین و چند بار سر تا پامو نگاه کرد. آهی کشید و گفت دنیا عجب سخت شده جوون!! متوجه شدم انگار منتظر بود یکی پیدا بشه و براش درد و دل کنه، منم که از صحبت بدم نمیومد لبخندی زدم و گفتم سخت نشده سختش کردیم درست میشه انشاءالله. با شنیدن جمله ی من، مثل اینکه من مقصر همه ی گرفتاریاشم گفت کی دیگه چه جوری؟ حس کنجکاویم نذاشت جمله زن را نشنیده بگیرم و ازش رد بشم. پرسیدم، مادرم مگه چی شده که اینجور ناامیدی؟

گفت از دار دنیا یه پسر دارم، گفتم خدا حفظش کنه خب؟؟؟ گفت دو ساله هرجا براش میرم خواستگاری جواب رد می شنوم. پرسیدم چرا؟گفت ای مادر خودت که بهتر ادا و ادفارای دخترای امروزی رو میدونی.تا از در خونشون وارد میشی سوأل پیچت میکنند.

مادرش میپرسه آقا زاده مدرک تحصیلیشون چیه؟ میگم فوق لیسانسشونو چند ماهیه گرفتن، یه خورده لب و لوچه اینور اون ور میکنه و در جواب میگه وااا دامادهای فامیل ما همه دکترا دارن.

مادرجون، منظورم  همون مادر بزرگشونه میپرسه آقازاده کار رسمی دارن؟ میگم نه قراردادین اما انشاءالله رسمیشونم میکنند خدا بزرگه . مادرجون میگه وااا پسری که کارش رو هواست زن گرفتنش برای چیه؟ ما تو فامیلمون همه دامادها کار رسمی دارن.

خاله ش میپرسه آقازاده خونه ی مستقل دارن؟ میگم دوتا اتاقی هست با خودمون زندگی میکنند که برای اول زندگی بهشون فشار نیاد. خاله جون در جواب میگه وااا دختر ما ناز پرورده است نمیتونه با قوم شوهر توی دو تا اتاق زندگی کنه. همچین میگن قوم شوهر که هرکی ندونه فکر میکنه همون قوم مغولان.

عمه ش میپرسه آقازاده ماشین دارن ؟ میگم خدا رو شکر یه پراید دارند در جوابم میگه وااا پراید که نشد ماشین دامادهای فامیل ما همه ماشین دنده اتوماتیک خارجی دارن.

دیگه خسته شدم، نشد خواستگاری یه دختر برم  و ازم بپرسن آقا زاده ایمان دارن؟ ، نجابت دارن؟ اصالت دارن؟ سلامت جسم و روح دارن؟ تا اومدم بگم نه مادر جون همه ی دخترا که مثل هم نیستن اتوبوس رسید، خودمو با هزار زحمت هول دادم قاطی جمعیت و سوار شدم و اون خانم رو بین جمعیت گم کردم و دیگه ندیدمش، اما تمام مسیر به حرفاش فکر میکردم .

راستی توی لیست سوألهامون ایمان ، اخلاق و نجابت جایگاهشون کجاست؟ آیا خونه و ماشین آخرین مدل و ... ضامن خوشبختی دخترهای ما میشه؟ آیا پدر و مادر های ما هم ملاک و معیار ازدواجشون همینا بود که خوشبخت شدن و سالها در کنار هم با خوشی زندگی کردند؟

بیایید سخت نگیریم و با چشم و هم چشمی های غلط سد راه خوشبختی عزیزانمان نباشیم و برای عشق این واژه ی مقدس احترام قائل شویم.



[ دوشنبه 92/11/28 ] [ 11:24 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 276
بازدید دیروز: 106
کل بازدیدها: 220465