آسمان آبی 56 |
روزی موشی تله موشی را در خانه صاحب مزرعه دید ! موش که از حیوانات مزرعه انتظار همدردی داشت به مرغ ،گوسفند و گاو خبر داد. مرغ پایی تکان داد و گفت :عزیزم مواظب باش تو تله نیفتی ،گوسفند با صدای بلند گفت: آقا موشه فقط میتونم دعات کنم که تو تله نیفتی .گاو هم سری تکان داد و گفت: تا حالا ندیدم که گاوی تو تله بیفته !مشکل تو به من مربوط نمی شود .همه موش را نا امید کردند و گفتند این مشکل تو است به ما ربطی ندارد. از قضا ماری در تله افتاد و زن صاحب مزرعه را گزید، طبیب توصیه کرد که به او سوپ مرغ بدهند، از مرغ برایش سوپ درست کردند اما حالش بهتر نشد و هر روز عده ای برای عیادتش می آمدند. مزرعه دار گوسفند را برای پذیرایی از عیادت کنندگان سر بُرید. حال زن هر روز بدتر میشد تا این که یک روز صبح از درد به خود پیچید و بالاخره از دنیا رفت.گاو را برای مجلس ترحیمش سر بریدند و در تمام این مدت موش فقط از سوراخ دیوار نگاه میکرد و به مشکلی که به دیگران ربطی نداشت فکر می کرد.
[ دوشنبه 94/4/22 ] [ 1:3 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |