آسمان آبی 56 |
ز لیلایی شنیدم یا علی گفت ،به مجنونی رسیدم یا علی گفت مگر این وادی دارالجنون است ،که هر دیوانه دیدم یا علی گفت نسیمی غنچه ای را باز میکرد ، به گوش غنچه آندم یا علی گفت خمیرِ خاک آدم چون سرشتند ، چو بر میخاست آدم یا علی گفت مسیحا هم دَم از اعجاز میزد ، زبس بیچاره مریم یا علی گفت مگر خیبر زجایش کَنده میشد ، یقین آنجا علی هم یا علی گفت علی را ضربتی کاری نمیشد ، گمانم ابن ملجم یا علی گفت دلا باید که هردم یا علی گفت ، نه هر دم ،بل دمادم یا علی گفت که در روز ازل قالوا بلا را ، هر آنچه بود عالم یا علی گفت محمد در شب معراج بشنید ، ندایی آمد آنهم یا علی گفت پیمبر در عروج از آسمانها ، بقصد قرب اعظم یا علی گفت به هنگام فرو رفتن به طوفان ، نبی الله اکرم یا علی گفت به هنگام فکندن داخل نار ، خلیل الله اعظم یا علی گفت عصا در دست موسی اژدها شد ، کلیم آنجا مسلم یا علی گفت کجا مُرده به آدم زنده میشد ، یقین عیسی بن مریم یا علی گفت علی در خُم به دوش آن پیمبر ، قدم بنهاد و آندم یا علی گفت "عید سروری مولایمان امیرالمومنین فرخنده باد"
[ پنج شنبه 94/7/9 ] [ 9:20 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |