آسمان آبی 56 |
در انتظار ظهورت چه رنج ها که کشیدم برفت عمر و نشد بارور درخت امیدم به یاد دیدن رویت چه ناله ها که نکـردم ز گلسِتان جمالت گلی دریغ نچـیدم شبان تیره بسی خون دل زدیده فشانـدم دریغ و درد که جز سوز و ساز هیچ ندیدم به هر کجا گذر شد سراغ وصل تو جستـم ز فرط شوق لقایت به کوه و دشت دویدم ز هر که بوی ببردم که ره به سوی تو دارد به عجز و لابه لقای تو را از او طلبیدم دل شکسته و چشم پر آب و حال پریشـان به یاد وصل تو شاها طمع ز خلق بریدم شها تو آگهی از سوزش دل من حیران در انتظار لقایت به آرزو نرسیدم
[ جمعه 94/9/13 ] [ 3:50 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |