آسمان آبی 56 |
هوا که بارانی می شود... دست دلم را می گیرم و راه می افتم در خیابانهایی که خاطراتت دارند خیس می خورند.. همان دیروزهای مشترکی که در همین خیابانها و پیاده روها جا گذاشتیمشان.. راستش...! گاهی دلم برای خاطره هامان سخت تنگ میشود...! این روزها... هر شعر عاشقانه ای که میخوانم، تعبیرش ... تو ... میشوی و دلم میخواهد اینجا باشی تا با صدایی پر از احساس برایت بخوانمش و تو ... لبخند بزنی...
[ یکشنبه 94/9/15 ] [ 3:36 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |