|
آسمان آبی 56 
|
دنیای عجیبی ست،ناراحت باشی کسی دلداری ات نمی دهد خوشحال باشی ،کسی تبریک ات نمی گوید گریه کنی،کسی اشک هایت را پاک نمی کند اما کافی ست اشتباهی مرتکب شوی همه سرزنشت می کنند...
[ سه شنبه 94/12/25 ] [ 8:23 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
جمعه یعنی طالب مهدی شدن جمعه یعنی ضد بد عهدی شدن جمعه یعنی آرزوی فاطمه جمعه یعنی عاشق زهرا شدن جمعه یعنی با یتیمان خوب باش جمعه یعنی آنچه او فرموده باش
[ جمعه 94/12/21 ] [ 9:6 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
نه از رومم ، نه از زنگم همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در ، بگشای ، دلتنگم... [ دوشنبه 94/12/10 ] [ 11:2 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
یابن الحسن ... گذر ثانیه های نیامدنت سخت است... همچو عباس حین خالی شدن مشک اش... " اللهم عجل لولیک الفرج"
[ جمعه 94/12/7 ] [ 11:24 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
هرکه خوبی کرد زجرش میدهند هر که زشتی کرد اجرش میدهند عشق را هم باستانی کرده اند عشق ها هم مومیایی تر شدند نسلی از بیگانگان آدم شدند
[ چهارشنبه 94/12/5 ] [ 10:21 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
نسیمی هست ، ابری هست اما نیستی در شهر دلم بیهوده می گردد ،خیابانهای خالی را...
[ چهارشنبه 94/12/5 ] [ 10:5 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم گفتند غروب جمعه خواهی آمد آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
[ جمعه 94/11/30 ] [ 3:5 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
آب و جارو می کنم دلم را ریسه ی رنگی عود و اسپند و یه موسیقی ملایم حرف کمی نیست تو قرار است بگذری از خیال من...
[ پنج شنبه 94/11/29 ] [ 11:0 صبح ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
زندگى مثل یک کامواست از دستت که در برود،مى شود کلاف سر در گم، گره مى خورد، می پیچد به هم، گره گره مى شود،بعد باید صبورى کنى، گره را به وقتش با حوصله وا کنى زیاد که کلنجار بروى، گره بزرگتر مى شود، کورتر مى شود یک جایى دیگر کارى نمى شود کرد، باید سر و ته کلاف را برید یک گره ى ظریف و کوچک زد، بعد آن گره را توى بافتنى جورى قایم کرد،محو کرد،جورى که معلوم نشود " یادمان باشد " گره هاى توى کلاف همان دلخورى هاى کوچک و بزرگند همان کینه هاى چند ساله باید یک جایى تمامش کرد سر و تهش را برید. زندگى به بندى بند است به نام "حرمت" که اگر پاره شود تمام است....
[ سه شنبه 94/11/27 ] [ 5:49 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
خواهش میکنم قضاوتم نکنید حرف دلمه بدون رنگ و ریا من ایرانیم، آریایی ام با چند هزار سال فرهنگ و تمدن، این همه روزهای زیبا چرا باید ولنتاین برای جوان ایرانی جذابیت داشته باشد؟ چرا باید غرب زده باشیم ؟ چرا تقلید هایمان کورکورانه است ؟ مخالف تقلید نیستم برخی مواقع اتفاقا" تقلیدنه تنها بد نیست که مفیدم هست .جوان ایرانی عزیز خواهر و برادر گرامی بهترنیست در پیشرفت علم و دانش تقلید کنیم؟ مسیحیان یکشنبه ها به کلیسا میروند و یهودیان شنبه ها به کنیسه و از خدای خود بابت نعمتها تشکر میکند ،اما جوان ایرانی شبهای قدر خود را موظف میداند به مسجد برود و بقیه وقت خود را .... خدا را شکر که تعداد این جوانان کم است وگر نه چه بلایی به سر مملکت امام زمان می آمد. مگر ایران با چند سال قبل تفاوت کرده؟ مگر جهان آرا و همت و باکری و خرازی جوان نبودند ؟ واقعا" میخواهیم به کجا برسیم به پای فرهنگ از هم گسیخته ی غرب اگر اینگونه باشد به بیراهه رفته ایم... ای وطن ای مادر تاریخ ساز ای مرا بر خاک تو روی نیاز ای کویر تو بهشت جان من عشق جاویدان من ایران من ای ز تو هستی گرفته ریشه ام نیست جز اندیشه ات اندیشه ام
[ یکشنبه 94/11/25 ] [ 4:19 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
درباره وبلاگ  |
| [قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |
