سفارش تبلیغ
صبا ویژن

آسمان آبی 56
 
قالب وبلاگ

از گورخری پرسیدم: «تو سفیدی راه راه سیاه داری، یا اینکه سیاهی راه راه

سفید داری؟» گورخر به جای جواب دادن پرسید: تو خوبی فقط عادتهای بد

داری، یا اینکه بدی و چند تا عادت خوب داری؟ ساکتی بعضی وقتها شلوغ

می کنی، یا شیطونی بعضی وقتها ساکت میشی؟ ذاتا"خوشحالی بعضی

روزها ناراحتی، یا ذاتا" افسرده ای بعضی روزها خوشحالی؟لباسهات تمیزن

فقط پیرهنت کثیفه، یا کثیفن و شلوارت تمیزه؟ و گورخر پرسید و پرسید و

پرسید و بعد رفت و من هنوز توی فکرم ،دیگه هیچ وقت از گورخرها درباره ی

راه راهاشون چیزی نمیپرسم.




 

                     

 


[ شنبه 94/4/20 ] [ 7:38 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

آقای نور، نمی دانم دیشب با چشمهای بارانیت در لوح محفوظم چه دیدی و

یا با دم مسیحاییت برایم چه طلب کردی ،یا با قلم نورانیت چه امضاء کردی؟

فقط آنقدر میدانم که همیشه هوای من گنهکار را داری ،به اندازه ی تمام آن

چه که تو اشک می ریزی من شرمنده ی مهربانی توأم...



               

                

 


[ جمعه 94/4/19 ] [ 3:19 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

خـبـر آمـد خبـری نیـست هنـوز

از غـم دوری دلـدار بـسـوز...

بـایـد ایـن جـمعه بیایـد، بایـد!

مـن دگـر خسـته شـدم از شـایـد!

اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج

          


                   

            

 


[ جمعه 94/4/19 ] [ 3:9 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

از امشب خدا می داند بر دردانه های زهرا چه میگذرد دیگر پدر نیست که جای

خالی مادر را پُر کند. علی جان فقط تو از کوچه ی بنی هاشم خبر داشتی و

فقط تو می دانستی که در آن کوچه چه ها گذشته، فقط تو درب سوخته و

مسمار و پهلوی شکسته را دیدی ای داد که محرمی نبود تا برایش راز کوچه

ی بنی هاشم را بگویی محرمت تنها چاه بود و نخلستان و خدا میدانست که تو

در آن شهر غربت زده چه غمها کشیده ای. با آمدنت به کوفه از غصه هایت کم

که نشد هیچ ،به آنها هم اضافه شد. غم نادانی کوفیان و تنهاییت.علی جان

دل تو زخمها بسیار داشت برای همین کینه توزان کور دل فرق سرت را نشانه

گرفتند و تو چه زیبا لب گشودی و گفتی فزت و رب الکعبه.

السلام علیک یا اول المظلوم یا علی بن ابی طالب


 


[ چهارشنبه 94/4/17 ] [ 6:32 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

تو کوله بار شعر من ، اسم قشنگ علیه

قافیه ی تنگ دلم از دل تنگ علیه

تو کوچه های غربتم نشونی از مولا میدن

اهل محل سلام مو جواب سر بالا میدن

به من میگن علی کیه ؟ علی امام عاشقاست

به من میگن علی چیه ؟ داغ دل شقایقاست

توی نجف یه خونه بود، که دیواراش کاهگلی بود

اسم صاحبِ اون خونه، مولای مردا علی بود

نصف شبا بلند می شد ، یه کیسه داشت که بر می داشت

خرما و نون و خوردنی ، هرچی که داشت تو اون میذاشت

راهی کوچه ها می شد ، تا یتیما رو سیر کُنه

تا سفره ی خالی شون و پر از نون و پنیر کُنه

شب تا سحر پرسه می زد ، پس کوچه های کوفه رو

تا پُرِ بارون بکنه ، باغای بی شکوفه رو

عبادت علی مگه می تونه غیر از این باشه

باید مثل علی بشه ، هرکی که اهل دین باشه

بعد از علی کی می تونه مرهم راز من بشه؟

درد دلامو گوش کنه ، تا چاره ساز من بشه




[ یکشنبه 94/4/14 ] [ 7:15 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

مرحوم آیت الله سید محمد باقر مجتهد سیستانی( پدر آیت الله العظمی حاج

سید علی سیستانی دامت برکاته ) در مشهد مقدس برای آنکه به محضر

امام زمان شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا را چهل جمعه هر هفته در مسجد

ی از مساجد شهر آغاز می کند او می گفت :

در یکی از جمعه های آخر ناگهان شعاع نوری را مشاهده کردم که از خانه های

نزدیک آن مسجدی که من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم می تابید، حال

عجیبی به من دست داد، از جای برخاستم و به دنبال آن نور به درب آن خانه

رفتم، خانه کوچک و فقیرانه ای بود، از درون خانه نور عجیبی می تابید ، در زدم

وقتی در را باز کردند، مشاهده کردم حضرت ولی عصر امام زمان علیه السلام

در یکی از اتاقهای آن خانه تشریف دارند و در آن خانه جنازه ای را مشاهده

کردم که پارچه سفیدی به روی آن کشیده بودند.

وقتی من وارد شدم و اشک ریزان سلام کردم ، حضرت به من فرمودند:

چرا اینگونه دنبال من می گردی و رنجها را متحمل می شوی ؟ مثل این باشید

(اشاره به جنازه کردند) تا من دنبال شما بیایم .

بعد فرمودند این بانویی است که در دوره بی حجابی (رضا خان پهلوی) هفت

سال از خانه بیرون نیامد تا مبادا نامحرم او را ببیند!



 

 


[ شنبه 94/4/13 ] [ 6:15 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

 روزی ادیسون از مدرسه به خانه بازگشت و یادداشتی به مادرش داد و گفت :

این را آموزگارم داد، گفت فقط مادرت بخواند.

مادر در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود ، برای کودکش این گونه

خواند: فرزند شما یک نابغه است و این مدرسه برای او کوچک است. آموزش

او را خود بر عهده بگیرید.

سال ها گذشت مادرش از دنیا رفته بود. روزی ادیسون که اکنون بزرگ ترین

مخترع قرن بود، در گنجه خانه خاطراتش را مرور می کرد. برگه ای در میان

شکاف دیوار او را کنجکاو کرد آن را درآورده و خواند.

نوشته بود : کودک شما کودن است از فردا او را به مدرسه راه نمی دهیم .

ادیسون ساعت ها گریست و در خاطراتش نوشت :

"توماس آلوا ادیسون " کودک کودنی بود که توسط یک مادر قهرمان به نابغه

قرن تبدیل شد.



 


[ جمعه 94/4/12 ] [ 9:2 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

کاش در این رمضان لایق دیدار شوم

سحری با نظر لطف  تو بیدار شوم

کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان

تا که همسفره ی تو لحظه ی افطار شوم



[ جمعه 94/4/12 ] [ 10:13 صبح ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

 اختلال رت که به نام سندرم رت نیز خوانده می شود اولین بار توسط دکتر

آندریاس رت  اتریشی در سال 1966 توصیف شد. این سندرم بطورجهش

ژنی در دختران دیده می شود. بروز این سندرم  1 در 10000 یا 1 در 15000

تولد کودک زنده است.

نخستین علامت آن از بین رفتن توانایی و قدرت ماهیچه هاست.

در کودکان با سندرم رت در (( 6 تا 18 )) ماه ابتدایی زندگی نمو بطور طبیعی

انجام می شود ولی به تدریج والدین متوجه یک سری تغییرات در رفتار کودک

و پسرفت در توانایی های حرکتی مثل راه رفتن یا حرکات بدن می شوند . این

تغییرات با از دست دادن توانایی های گفتاری و استدلالی و استفاده از دست

همراه می شود.

تکرار حرکات یا ژستهای بدون معنی نشانه بسیار مهم تشخیصی سندرم رت

محسوب می شود این حالات بدنی  بطور تیپیک مشتمل بر فشردن دستها یا

حالت شستشوی دستها می باشد .

تشخیص و خصوصیات بالینی سندرم رت:

وجود همه موارد زیر

1-  رشد و نمو  نرمال در حوالی تولد و پیش از تولد

2-  نمو حرکتی روانی (سایکوموتور) نرمال در خلال 5 ماه اول زندگی

3-  دور سر نرمال در زمان تولد

 وجود حالات زیر بعد از دوره نرمال رشد و نمو

1-  کاهش رشد سر در سنین بین 5 تا 48 ماهگی

2-  از دست دادن مهارتهای حرکتی کسب شده پیشین بین سنین 5 تا 30

ماهگی  و اضافه شدن حرکات کلیشه ای  مثل فشردن دستها یا شستشوی

دستها

3- از دست دادن توانایی  ایجاد روابط اجتماعی در اوایل دوره بیماری، گرچه

متعاقبا" اینگونه روابط بهتر خواهند شد.

4-  بروز ضعف در توانایی تنظیم حرکات مرتبط با راه رفتن و حرکات تنه

5-  نقص شدید در نمو گفتار بیانی و دریافتی  با عقب ماندگی روانی حرکتی 

درمان :
همانند اختلال اوتیسم هنوز درمانی برای این بیماری یافت نشده است.

پیش آگهی آن دقیقاً معلوم نیست ولی آنهایی که بزرگسالی می رسند در

سطح شناختی و اجتماعی معادل سال اول عمر باقی می مانند.

اما پیشنهاداتی می توان داشت:

 1-دارو درمانی: جهت تشنج ها یا تعادل حرکتی یا تنفس

 2-درمان فیزیکی: مثل فیزیوتراپی برای کارکرد نامناسب عضلات

3-کار درمانی: استفاده از دست ها جهت فعالیت های روزمره مثل خوردن و

نوشیدن و بازی کردن

4-موسیقی درمانی: از راه های لذت بخش برای ارتباط و تصمیم گیری

5-آب درمانی: حرکت آسان در آب گرم

6-درمان به وسیله اسب سواری: جهت افزایش تعادل  


 

                 

 


[ پنج شنبه 94/4/11 ] [ 4:6 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]

حَسن شدی که غریبی همیشه ناب بماند

رَد دو دست ابالفضل روی آب بماند

حَسن شدی که سوال غریب کیست درعالم

میان کوچه و گودال بی جواب بماند

حسین نیز غریب است اگر شبیهِ برادر

ولی بَناست بقیعِ حسن خراب بماند

کمی زغصه ی تورخنه کرده است به بیرون

تفاوت زن چون "جعده" و "رباب" بماند

به احترام حسین سه روز مانده به گودال

بَناست زائر تو زیر آفتاب بماند

         

                            

                      

 

 


[ پنج شنبه 94/4/11 ] [ 3:8 عصر ] [ z.foroutan ] [ نظر ]
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب


بازدید امروز: 125
بازدید دیروز: 106
کل بازدیدها: 220314