آسمان آبی 56 |
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: او یقینا" پی معشوق خودش می آید پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود مطمئنا" که پشیمان شده بر می گردد سالهاست که پوسیده ام آرام آرام عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز جسم من تجزیه شد ساده ولی ذراتم همه اندیشه کنان غرق در این پندارند این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت
[ یکشنبه 93/8/18 ] [ 8:39 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
داره حسی تو من بیدار میشه، جهان هم مثل من بیکار میشه مثل روزای اول حول میشم، دوباره قصه مون تکرار میشه چقدر گفتم نرو بی عشق سخته، منو تا زنده ای یادت نمیره تو سرگرم کسی بودی که میخواست، شده یک شب تو رو از من بگیره دعا کردم دلت ترسش بریزه، به من نزدیکتر شه گرم تر شه دعا کردم کسی حتی نتونه، از احساسی که دارم با خبر شه میخوام باور کنم تا آخر عمر، کنار سالها تحویل میشه جهان با عشق ما آغاز میشه، جهان بی عشق ما تاثیر میشه خدا رو شکر باز عاشق شدی تو، خدا رو شکر من پای تو موندم جواب اون همه حرفای تلخو، من از چشم پشیمون تو خوندم اگه چشمامو جدی تر بگیری، بفهمی من یه ساله صبر کردم بهارو زودتر تحویل میدی، به آغوش شکسته دست سردم [ جمعه 93/8/16 ] [ 8:6 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
خدا کند تو بیایی و صبح سر بزند که بی ستاره ترین شب ،شب جدایی توست بهشت هم آیتی از جلوه خدایی توست زیرا که می رسد به اجابت دعای تو گمگشته قبر مادر درد آشنای تو گر دیدهام ندید رخ دلربای تو دل پر زند به سینه من در هوای تو در حیرتم که کجاست جای پای تو [ جمعه 93/8/16 ] [ 3:29 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
سه غم آمد به جانم هر سه یکبار غریبی و اسیری و غم یار غریبی و اسیری چاره داره غم یار و غم یار و غم یار
[ پنج شنبه 93/8/15 ] [ 9:41 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
باید در کنار رنگ و روی حسینی رنگ و بوی حسینی هم داشته باشیم. حسینی بودن تنها به سیاه پوش شدن و به سر و سینه کوبیدن و حنجره دریدن نیست، به حق نا حق شده را به صاحبش برگرداندن و اشکی پاک کردن و مرهم دل ریش بودن است. باید درک کنی که آرمانهای حسین چه بود. چرا حجش را نیمه کاره رها کرد و با اهلبیتش آهنگ کربلا نمود؟ چرا علی اصغر را به قربانگاه برد و علی اکبر را فدا کرد و از قاسم و عباس گذشت و بهترین هایش را برای بهترین فدا کرد؟ در محرم سال 61 حسین بیشتر از آب تشنه ی لبیک بود و اکنون بیش از سیاه پوشی و نوحه سرایی تشنه ی زنده کردن آرمانش است.هل من ناصر ینصرنی حسین ،یاری دین خداست، پس همنوا با حسین فاطمه می گوییم هیهات من الذله . به امید آنکه حسینی شویم و حسینی بمانیم.
[ سه شنبه 93/8/13 ] [ 4:17 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
گهواره خالی می شود با رفتن تو هر چیز را ،هر رفتن نا ممکنی را
[ دوشنبه 93/8/12 ] [ 9:33 صبح ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
به خودش آمد و فهمید که چشمش تر بود دو قدم مانده به بالای سر اکبر بود تازه فهمید چه روزی به سرش آمده است یا که بهتر، چه به روز پسرش آمده است پسر دسته گلش را ،چو گل پرپر دید هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش نه توانست بغل گیرد و نه بوسه زند نه توانست بماند ،نه از او دل بکند زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود إربا" إربا ،دل بابای علی اکبر بود دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود همه گفتند رکوع است ،ز بس خم شده بود پسری مانده به خاک و پدری می نگرد مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد چون که این چاک ترین جسم ،میان شهداست مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت [ یکشنبه 93/8/11 ] [ 2:20 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
در پیچ و تاب غیرت خود آب میشوی سقای تشنه ، تشنه ی نایاب میشوی غصه نخور که علقمه هم معرفت نداشت تنها تویی که معرفت ناب میشوی وقتی علی به شهر رسول خدا در است حالا تو هم برای اخا ،باب میشوی پشت سر برادر خود راه میروی یعنی تویی که سایه ی ارباب میشوی [ شنبه 93/8/10 ] [ 2:53 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
هر چند پای گریه سبکبارتر شدیم از اشکهای چشم تو بیمارتر شدیم هر چند زیر بیرقتان سینه می زنیم هر چند یاد داغ علمدار، تر شدیم ما را ببخش پای شما کم گذاشتیم امسال آمدیم و گنهکارتر شدیم امسال هم که خرجی شبهای ما رسید امسال هم دوباره بدهکارتر شدیم الطاف بی دریغ تو ما را جریح کرد تقصیر ما نبود طلبکارتر شدیم دل نه ، میان سینه ی مان زینبیه هست معلوم شد چه شد که گرفتارتر شدیم ما را گره زدند به غمهای عمه ات امشب برای کیست عزادارتر شدیم ؟
[ جمعه 93/8/9 ] [ 10:46 صبح ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
زینب جان! شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما " بی حسین" شدن تو بود و شرمنده تر آنکه، تو بی حسین شدی و ما حسینی نشدیم...
[ سه شنبه 93/8/6 ] [ 10:1 عصر ] [ z.foroutan ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |